تقوای مؤمنان (قرآن)یکی از مصادیق متقین که در آیات قرآن بیان شدهاند مؤمنان هستند. در این مقاله آیات مرتبط با تقوای مؤمنان معرفی میشوند. ۱ - تقواپیشگی مؤمنانمؤمنان، اهل تقوا و شایسته آن: «اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجـهلیة فانزل الله سکینته علی رسوله وعلی المؤمنین والزمهم کلمة التقوی وکانوا احق بها واهلها وکان الله بکل شیء علیمـا؛(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایستهتر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است.» امام خمینی برای تقوا مراتبی برمیشمارد و معتقد است هر مرتبه از تقوا مقدمهای برای مرتبه بعد از آن میباشد و تمام مراتب آن را مقدمه توحید و ترک غیر حق میداند. ایشان با استناد به آیه (یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ) معتقد است معانی و احتمالاتی سازنده و هشداردهنده در خطاب به مؤمنین در امر به تقوا در این آیه گفته شده است: ۱- میتواند خطاب به کسانی باشد که اول مرتبه ایمان را دارند و امر به تقوا همان پرهیز از مخالفت احکام ظاهری الهی است و جمله (وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ) پرهیز از پیامدهای اعمال ماست. ۲- ممکن است این آیه خطاب به کسانی باشد که ایمان را به قلب خویش رساندهاند و امر به تقوا به این گروه، تقوای از اعمال ناشایسته نیست، بلکه تقوای از توجه به غیر است و در این صورت مراد از (وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ) افعال قلبی است که در ملکوت، صورتی و در فوق آن نیز صورتی دارد و خداوند خبیر است به خواطر قلوب. ۳- احتمال دیگر اینکه خطاب به اصحاب ایمان از خواص اهل معرفت و امر به تقوا به این طایفه، تقوا از رؤیت کثرت باشد و لذا جمله (وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ) همان حالات مشاهده حق در خلق و وحدت در کثرت باشد. ۴- احتمال دیگر اینکه خطاب به خلص اولیای الهی باشد از مرحله رؤیت حق در خلق گذشته و از غبار خلق در آینه مشاهدات آنان اثری نیست در این احتمال امر به تقوا، اتقّا از رؤیت کثرت اسمائی است. ۵- جامعترین احتمالات آن است که هر لفظی چون آمنوا، اتقوا، انظروا و ما قدمت به معنای مطلقشان حمل شود و همه مراتب آن حقایق باشند. امام خمینی در بیان کلی مرتبه برتر تقوا را اجتناب از توجه به غیر حق و استمداد و عبودیت در برابر حقتعالی و پرهیز از راه دادن غیر حق به قلب و تکیه و اعتماد به آن میداند. [۱۰]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۲ - مؤمنان مصدق قرآنمؤمنان تصدیق کننده قرآن، انسانهایی تقواپیشه: «والذی جاء بالصدق وصدق به اولـئک هم المتقون؛امّا کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند!» در معناى آيه اختلاف شده و سخنانى ذكر شده است: ۱. مقصود از «الّذى جاء بالصّدق»، محمد صلیاللهعلیهوآله است كه قرآن را آورده و مؤمنان، آن را تصديق كردهاند؛ ۲. مراد از «الّذى جاء بالصّدق»، جبرئیل و مقصود از «صدق»، قرآن است؛ ۳. منظور از «جاء بالصّدق»، محمّد صلیاللهعلیهوآله و مقصود از «صدق»، قول «لاإله إلّااللَّه» است كه محمّد صلیاللهعلیهوآله آن را تصديق كرده است؛ ۴. مقصود از آن پيامبرانند. ۳ - مؤمنان قوم ثمودنجات مؤمنانِ تقواپیشه قوم ثمود، از عذاب الهی: «ولقد ارسلنا الی ثمود...•وانجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛ما به سوی «ثمود» فرستادیم ... و کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم!» ۴ - پانویس
۵ - منبع• مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۹۹، برگرفته از مقاله «مصادیق متقین (مؤمنان)». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |